دفع دشمن و محفوظ ماندن از بلاها با دعای «جوشن صغیر» +متن دعا و صوت
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۴۲۸۳۶
دعای جوشن صغیر از امام موسی کاظم (ع) نقل شده و قرائت آن در دفع دشمن و محفوظ ماندن از بلاها مؤثر است.
به گزارش خبرنگار حوزه معارف اسلامی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، امسال در حالی وارد ماه مبارک رمضان شدیم که به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا برگزاری مراسمها و تجمعات در مساجد، هیئتها و اماکن مذهبی ممنوع بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در نوزدهمین روز از ماه مبارک رمضان و در ایام لیالی قدر مطالبی درباره دعای جوشن صغیر را میآوریم.
دعای جوشن صغیر، دعایی مفصل است که از امام موسی کاظم (ع) نقل شده و قرائت آن در دفع دشمن و محفوظ ماندن از بلاها مؤثر است. دعای جوشن صغیر از جمله ادعیه و اذکاری است که بنابر روایاتی، نوشتن آن بر روی کفن مستحب است.
ابن طاووس در «مهج الدعوات»،کفعمی در «البلد الامین»، علامه مجلسی در «بحارالانوار» و «زاد المعاد» و شیخ عباس قمی در «مفاتیح الجنان» جوشن صغیر را نقل کردهاند.
کفعمی در حاشیه کتاب «بلدالامین» درباره این دعا آورده است: «این دعا دعایی است بس بلند و پُر ارج و هنگامی که هادی عبّاسی کشتن حضرت موسی بن جعفر را قصد کرد، آن حضرت این دعا را خواند، در نتیجه جدش رسول خدا (ص) را در خواب دید که به ایشان فرمود؛ حقتعالی دشمن تو را هلاک خواهد کرد».
دعای جوشن صغیر ۱۹ بند دارد؛ در هر یک از این ۱۹ بند با ذکر مصائب، مشکلات و سختیهای زندگی فرد مؤمن در این دنیا، نعمتهای الهی بیان شده است و در پایان هر بند، دعاکننده از خدا میخواهد که بر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) صلوات فرستاده و شخص را از شکرگزاران و یادکنندگان نعمتهای الهی قرار دهد.
دعای جوشن صغیر با صدای محسن فرهمند
متن کامل و ترجمه دعای جوشن صغیر با ترجمه حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان در ادامه میآید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلٰهِى كَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضىٰ عَلَىَّ سَيْفَ عَداوَتِهِ، وَشَحَذَ لِى ظُبَةَ مِدْيَتِهِ، وَأَرْهَفَ لِى شَبَا حَدِّهِ، وَدافَ لِى قَواتِلَ سُمُومِهِ، وَسَدَّدَ إِلىَّ صَوائِبَ سِهامِهِ، وَلَمْ تَنَمْ عَنِّى عَيْنُ حِراسَتِهِ، وَأَضْمَرَ أَنْ يَسُومَنِى الْمَكْرُوهَ، وَيُجَرِّعَنِى ذُعافَ مَرارَتِهِ؛
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانىاش همیشگى است، خدایا چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنیاش را به روی من کشید و لبه تیغش را بر من تیز کرد و باریک نمود دَم برنده اسلحهاش را و زهرهای کشندهاش را برای من درهم آمیخت و تیرهای بیخطایش را بهسوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانش از من به خواب نرفت و نهانی بر آن است تا مرا در معرض امور ناخوشایند قرار دهد و به من بچشاند زهر جگر سوزش را؛
فَنَظَرْتَ إِلىٰ ضَعْفِى عَنِ احْتِمالِ الْفَوادِحِ وَعَجْزِى عَنِ الانْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنِى بِمُحارَبَتِهِ، وَ وَحْدَتِى فِى كَثِيرٍ مِمَّنْ ناوانِى وَ أَرْصَدَ لِى فِيما لَمْ أُعْمِلْ فِكْرِى فِى الْإِرْصادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ، فَأَيَّدْتَنِى بِقُوَّتِكَ، وَشَدَدْتَ أَزْرِى بِنُصْرَتِكَ، وَفَلَلْتَ لِى حَدَّهُ، وَخَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدِيدِهِ وَحَشَْدِهِ، وَأَعْلَيْتَ كَعْبِى عَلَيْهِ؛
خدایا به ناتوانی من نگریستی که تاب حوادث بزرگ را ندارم و درماندگیام را از انتقام گرفتن از آنکه با ستیزهجوییاش قصد من کرده، دیدی و تنهاییام را در برابر بسیاری از آنانکه آزار مرا اراده نمودهاند و در کمین من نشستند، مشاهده کردی و در آنچه اندیشهام را علیه آنان برای مقابله به مثل بکار نگرفتم، پس مرا به نیرویت تأیید کردی و پشتم را با یاریت محکم نمودی و تیغ او را به نفع من کند کردی و او را پس از جمعآوری نفرات و تجهیزاتش خوار نمودی و مقام و جایگاه مرا بر او برتری دادی؛
وَوَجَّهْتَ ما سَدَّدَ إِلَىَّ مِنْ مَكائِدِهِ إِلَيْهِ، وَرَدَدْتَهُ عَلَيْهِ، وَلَمْ يَشْفِ غَلِيلَهُ، وَلَمْ تَبْرُدْ حَزازاتُ غَيْظِهِ، وَقَدْ عَضَّ عَلَىَّ أَنامِلَهُ، وَأَدْبَرَ مُوَلِّياً قَدْ أَخْفَقَتْ سَراياهُ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
و آنچه را از نیرنگهایش بهجانب من هدف گرفته بود بهسوی خودش بازگرداندی و علیه او به کار بستی، ولی عطش کینهاش فرو ننشست و سوزش دل برآمده از خشمش سرد نشد درحالیکه از غیضش بر من انگشت به دندان گزید و پشت کرده پا به فرار نهاد و سپاه و نفراتش تارومار شد، پس تو را سپاس ای پروردگار از تواناییات که شکست نپذیرد و بردباریات که شتاب نپذیرد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در برابر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ باغٍ بَغانِى بِمَكائِدِهِ، وَنَصَبَ لِى أَشْراكَ مَصائِدِهِ، وَوَكَّلَ بِى تَفَقُّدَ رِعايَتِهِ، وَأَضْبَأَ إِلَىَّ إِضْباءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ، انْتِظاراً لِانْتِهازِ فُرْصَتِهِ، وَهُوَ يُظْهِرُ بَشاشَةَ الْمَلَقِ، وَيَبْسُطُ وَجْهاً غَيْرَ طَلِقٍ،
خدایا چه بسیار متجاوزی که با نیرنگهایش به من ستم کرد و دامهای شکارگیرش را در راهم نهاد و توجه جستجوگرانهاش را بر من گماشت و در کمین من نشست، همچون کمین گذاردن درندهای برای شکار خویش برای به دست آوردن فرصت مناسب درحالیکه خوشرویی چاپلوسانه نشان داده و بهسختی گشادهرویی مینمود،
فَلَمّا رَأَيْتَ دَغَلَ سَرِيرَتِهِ، وَقُبْحَ مَا انْطَوىٰ عَلَيْهِ لِشَرِيكِهِ فِى مِلَّتِهِ، وَأَصْبَحَ مُجْلِباً لِى فِى بَغْيِهِ أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ، وَأَتَيْتَ بُنْيانَهُ مِنْ أَساسِهِ، فَصَرَعْتَهُ فِى زُبْيَتِهِ، وَرَدَّيْتَهُ فِى مَهْوىٰ حُفْرَتِهِ، وَجَعَلْتَ خَدَّهُ طَبَقاً لِتُرابِ رِجْلِهِ؛ وَشَغَلْتَهُ فِى بَدَنِهِ وَرِزْقِهِ، وَرَمَيْتَهُ بِحَجَرِهِ، وَخَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ، وَذَكَّيْتَهُ بِمَشاقِصِهِ، وَكَبَبْتَهُ لِمَنْخِرِهِ، وَرَدَدْتَ كَيْدَهُ فِى نَحْرِهِ، وَرَبَقْتَهُ بِنَدامَتِهِ، وَفَسَأْتَهُ بِحَسْرَتِهِ،
پس چون حیلهگری نهادش و زشتی پندار نهفتهاش را آن هم بر زیان همکیشش مشاهده نمودی درحالیکه سپیده میکرد به امید آنکه در ستمش بر من هجوم آورد، پس تو او را سرنگون ساختی و ریشهاش را از بیخوبن برکندی و او را در چاهی که برای من کنده بود و در ژرفای گودالش در انداختی و گونهاش را همپای خاک پایش قرار دادی؛ و او را به تن و روزیاش سرگرم کردی و او را با سنگ خودش زدی و با زه کمان خودش خفهاش نمودی و با سر نیزههای خودش هلاک کردی و به رو به خاک مذلّت انداختی و حیلهاش را به گردنش برگرداندی و به بند پشیمانی گرفتارش کردی و به سبب حسرتش به باد فنایش دادی،
فَاسْتَخْذَأَ وتَضاءَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ، وَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطالَتِهِ ذَلِيلاً مَأْسُوراً فِى رِبْقِ حِبالَتِهِ الَّتِى كانَ يُؤَمِّلُ أَنْ يَرانِى فِيها يَوْمَ سَطْوَتِهِ، وَقَدْ كِدْتُ يَا رَبِّ لَوْلا رَحْمَتُكَ أَنْ يَحُلَّ بِى ما حَلَّ بِساحَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
ازاینرو پس از کبر و نخوتش خوار و کوچک گشت و به دنبال گردن فرازیاش خوار و کوبیده شد و در بند دامی که روز گردنکشیاش آرزو داشت مرا در میان آن ببیند، اسیر شد و چه نزدیک بود پروردگارا اگر رحمتت نبود بر من فرود آید، آنچه دامن زندگی او را فرا گرفت، پس تو را سپاس پروردگارا که توانای شکست ناپذیری و بردبار بدون شتابی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ حاسِدٍ شَرِقَ بِحَسْرَتِهِ، وَعَدُوٍّ شَجِىَ بِغَيْظِهِ، وَسَلَقَنِى بِحَدِّ لِسانِهِ، وَوَخَزَنِى بِمُوقِ عَيْنِهِ، وَجَعَلَنِى غَرَضاً لِمَرامِيهِ، وَقَلَّدَنِى خِلالاً لَمْ تَزَلْ فِيهِ ؟
خدایا چه بسیار حسودی که از روی حسرت برافروخته گشت و دشمنی که به سبب خشمش بهسختی اندوهناک شد و مرا با نیش زبانش آزرده ساخت و مژگانش را چون نیزهای به بدنم فرو برد و مرا هدف تیرهای سرزنش نمود و کاستیهایی را به گردنم انداخت که در خود اوست،
نادَيْتُكَ يَا رَبِّ مُسْتَجِيراً بِكَ، واثِقاً بِسُرْعَةِ إِجابَتِكَ، مُتَوَكِّلاً عَلىٰ ما لَمْ أَزَلْ أَتَعَرَّفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفاعِكَ، عالِماً أَنَّهُ لَايُضْطَهَدُ مَنْ أَوىٰ إِلىٰ ظِلِّ كَنَفِكَ؛ وَلَنْ تَقْرَعَ الْحَوادِثُ مَنْ لَجَأَ إِلىٰ مَعْقِلِ الانْتِصارِ بِكَ، فَحَصَّنْتَنِى مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
پروردگارا پناهجویانه تو را خواندم، درحالیکه اطمینان به سرعت اجابت تو داشتم، توکل کنان به آنچه همواره از خوبی دفاعت میدانستم، با آگاهی به اینکه هرکه رخت به سایه حمایتت کشد، مورد آزار واقع نگردد؛ و کسی که به قلعه مددجویی تو پناه آورد، هرگز حوادث روزگار او را درهم نکوبد، پس به قدرتت مرا از آزار او حفظ کردی، پس تو را سپاس ای پروردگار که توانای شکستناپذیری و بردباری که هرگز شتاب نکنی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ سَحائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَها، وَسَماءِ نِعْمَةٍ مَطَرْتَها، وَجَداوِلِ كَرامَةٍ أَجْرَيْتَها، وَأَعْيُنِ أَحْداثٍ طَمَسْتَها، وَناشِئَةِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَها، وَجُنَّةِ عافِيَةٍ أَلْبَسْتَها، وَغَوامِرِ كُرُباتٍ كَشَفْتَها، وَأُمُورٍ جارِيَةٍ قَدَّرْتَها، لَمْ تُعْجِزْكَ إِذْ طَلَبْتَها، وَلَمْ تَمْتَنِعْ مِنْكَ إِذْ أَرَدْتَها، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدایا چه بسیار ابرهای ناملایمات که از فضای زندگیام زدودی و آسمان نعمتی که بر من باراندی و نهرهای کرامتی که بهسوی من روان ساختی و چشمههای حوادثی که محو نمودی و نهال رحمتی که گستردی و زره عافیتی که بر من پوشاندی و گردابهای گرفتاری که برطرف کردی و امور جاریهای که مقدّر فرمودی، آنگاه که این امور را خواستی، درماندهات نکردند و هر زمانکه آنها را اراده فرمودی از فرمانبرداری خودداری ننمودند، پس تو را سپاس ای پروردگار که توانای شکستناپذیری و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ، وَمِنْ كَسْرِ إِمْلاقٍ جَبَرْتَ، وَمِنْ مَسْكَنَةٍ فادِحَةٍ حَوَّلْتَ، وَمِنْ صَرْعَةٍ مُهْلِكَةٍ نَعَشْتَ، وَمِنْ مَشَقَّةٍ أَرَحْتَ، لَاتُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ، وَلَا يَنْقُصُكَ ما أَنْفَقْتَ،
خدایا چه بسیار گمان نیکی که جامه عمل پوشاندی و شکست نداری را که جبران نمودی و بیچیزی توان فرسایی که از من گرداندی و سقوط هلاکتباری که بلندم کردی و دشواری که آسان نمودی، تو بازخواست نشوی از آنچه انجام میدهی و دیگران بازخواست شوند و از آنچه خرج میکنی چیزی کاسته نشود،
وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَلَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَاسْتُمِيحَ بابُ فَضْلِكَ فَما أَكْدَيْتَ، أَبَيْتَ إِلّا إِنْعاماً وَامْتِناناً، وَ إِلّا تَطَوُّلاً يَا رَبِّ وَ إِحْساناً، وَأَبَيْتُ إِلّا انْتِهاكاً لِحُرُماتِكَ، وَاجْتِراءً عَلىٰ مَعاصِيكَ؛ وَتَعَدِيّاً لِحُدُودِكَ، وَغَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ، وَطاعَةً لِعَدُوِّى وَعَدُوِّكَ، لَمْ يَمْنَعْكَ يَا إِلٰهِى وَناصِرِى إِخْلالِى بِالشُّكْرِ عَنْ إِتْمامِ إِحْسانِكَ، وَلَا حَجَزَنِى ذٰلِكَ عَنِ ارْتِكابِ مَساخِطِكَ؛
هر آینه اگر از تو درخواست شد، عطا کردی و اگر درخواست نشد، آغاز در عطا کردی و از پیشگاه فضلت درخواست احسان شد و تو منع ننمودی و ابا نمودی مگر از نعمتبخشی و اصرار بر رساندن عطا و فزونبخشی و احسان ای پروردگار و من هم خودداری نمودم مگر از شکستن احترام محرّماتت و جسارت بر گناهانت؛ و تجاوز از قوانینت و غفلت از تهدیدت و فرمانبری از دشمنم و دشمنت، ای معبودم و یاورم کوتاهیام در سپاسگزاریات تو را از تمام کردن احسانت بر من باز نداشت و این چشمپوشی و بزرگواری، مرا از انجام کارهای مورد خشمت مانع نشد؛
اللّٰهُمَّ وَهٰذا مَقَامُ عَبْدٍ ذَلِيلٍ اعْتَرَفَ لَكَ بِالتَّوْحِيدِ، وَأَقَرَّ عَلىٰ نَفْسِهِ بِالتَّقْصِيرِ فِى أَداءِ حَقِّكَ، وَشَهِدَ لَكَ بِسُبُوغِ نِعْمَتِكَ عَلَيْهِ وَجَمِيلِ عادَتِكَ عِنْدَهُ وَ إِحْسانِكَ إِلَيْهِ، فَهَبْ لِى يَا إِلٰهِى وَسَيِّدِى مِنْ فَضْلِكَ ما أُرِيدُهُ إِلىٰ رَحْمَتِكَ، وَأَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ فِيهِ إِلىٰ مَرْضاتِكَ، وَ آمَنُ بِهِ مِنْ سَخَطِكَ، بِعِزَّتِكَ وَطَوْلِكَ؛ وَبِحَقِّ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ،
خدایا، این است جایگاه بندهی خواری که برای تو به یگانگی اقرار کرد و برای خویش به کوتاهی در ادای حق تو و گواهی داد برای تو به کمال نعمتت بر او و شیوه زیبا و دلنشینت نزد او و احسانت بر او، پس به من ببخش ای خدای من و سرور من از فضلت آنچه را که در راه رسیدن به رحمتت میخواهم، تا نردبانش قرار دهم که از آن بهسوی خشنودیات، بالا روم و با آن از خشمت امان یابم، به حق عزّت و عطای همیشگیات؛ و به حق پیامبرت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش)،
فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
پس تو را سپاس ای پروردگار که توانای شکستناپذیری و بردباری که شتاب نورزی، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ فِى كَرْبِ الْمَوْتِ، وَحَشْرَجَةِ الصَّدْرِ، وَالنَّظَرِ إِلىٰ ما تَقْشَعِرُّ مِنْهُ الْجُلُودُ، وَتَفْزَعُ لَهُ الْقُلُوبُ، وَأَنَا فِى عافِيَةٍ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدایا چه بسیار بندهای که شامگاهان و صبحگاهان نمود، در سختی مرگ و به شدت و تنگی نفسزنان و با نگاه به آنچه بدنها از دیدنش میلرزد و دلها از آن بیتاب میشود و من از همه اینها در عافیت و سلامتی هستم، پس تو را سپاس ای پروردگار، که توانای شکستناپذیری و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
اِلهى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ سَقِيماً مُوجِعاً فِى أَنَّةٍ وَعَوِيلٍ يَتَقَلَّبُ فِى غَمِّهِ لَا يَجِدُ مَحِيصاً، وَلَا يُسِيغُ طَعاماً وَلَا شَراباً، وَأَنَا فِى صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ، وَسَلامَةٍ مِنَ الْعَيْشِ، كُلُّ ذٰلِكَ مِنْكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدای من چه بسا بندهای که به شامگاهان و صبحگاهان در آمد، بیمار و دردمند، در ناله و فریاد، در اندوهش به خود میپیچید و راه گریزی نمییافت و خوردنی و نوشیدنی گوارایی نمیخورد و من در تندرستی و سلامت زندگی هستم، همه اینها از توست، پس تو را سپاس ای پروردگار توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ خائِفاً مَرْعُوباً مُشْفِقاً وَجِلاً هارِباً طَرِيداً مُنْجَحِراً فِى مَضِيقٍ وَمَخْبَأَةٍ مِنَ الْمَخابِىَ قَدْ ضاقَتْ عَلَيْهِ الْأَرْضُ بِرُحْبِها، لَايَجِدُ حِيلَةً وَلَا مَنْجىٰ وَلَا مَأْوىٰ، وَأَنَا فِى أَمْنٍ وَطُمَأْنِينَةٍ وَعافِيَةٍ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدایا چه بسیار بندهای که به شامگاهان و صبحگاهان درآمد، ترسان و هراسان، پریشان و اندیشناک، فراری و رانده شده، خرابه نشین در تنگنا و مخفیگاهی از مخفیگاهها که زمین با فراخیاش بر او تنگ شد، چاره و راه نجات و پناهگاهی نمییابد و من از همه اینها در امنیت و آرامش و سلامت کاملم، پس تو را سپاس ای پروردگار توانمند شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَسَيِّدِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ مَغْلُولاً مُكَبَّلاً فِى الْحَدِيدِ بِأَيْدِى الْعُداةِ لَايَرْحَمُونَهُ، فَقِيداً مِنْ أَهْلِهِ وَوَلَدِهِ، مُنْقَطِعاً عَنْ إِخْوانِهِ وَبَلَدِهِ، يَتَوَقَّعُ كُلَّ ساعَةٍ بِأَيِّ قِتْلَةٍ يُقْتَلُ، وَبِأَيِّ مُثْلَةٍ يُمَثَّلُ بِهِ، وَأَنَا فِى عافِيَةٍ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدای من و آقای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و بامداد درآمد، بسته به زنجیر، پیچیده در آهن آن هم به دست دشمنانش که به او رحم نورزند، دور مانده از زن و فرزند، بریده از برادران و شهر خویش، هر لحظه انتظار دارد که چگونه کشته خواهد شد و چگونه اعضایش بریده خواهد گشت و من از همه اینها در سلامت کاملم، پس تو را سپاس ای پروردگار توانای شکست ناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ يُقاسِى الْحَرْبَ وَمُباشَرَةَ الْقِتالِ بِنَفْسِهِ قَدْ غَشِيَتْهُ الْأَعْداءُ مِنْ كُلِّ جانِبٍ بِالسُّيُوفِ وَالرِّماحِ وَآلَةِ الْحَرْبِ، يَتَقَعْقَعُ فِى الْحَدِيدِ قَدْ بَلَغَ مَجْهُودَهُ لَايَعْرِفُ حِيلَةً، وَلَا يَجِدُ مَهْرَباً، قَدْ أُدْنِفَ بِالْجِراحَاتِ، أَوْ مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ تَحْتَ السَّنابِكِ وَالْأَرْجُلِ،يَتَمَنَّىٰ شَرْبَةً مِنْ ماءٍ أَوْ نَظْرَةً إِلىٰ أَهْلِهِ وَوَلَدِهِ لَا يَقْدِرُ عَلَيْها، وَأَنَا فِى عافِيَةٍ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد، درحالیکه سختی جنگ و پیکار را با جانش تحمّل میکند و دشمنان از هر جانب او را با شمشیرها و نیزهها و ابزار جنگ در محاصره آوردهاند، در میان آهن تلاش میکند، نهایت کوشش را بکار گرفته، راه چارهای نمییابد و گریزگاهی نمییابند، از سختی جراحات بیمار شده، یا در خون خویش زیر سمها و لگدها غلطان گشته، جرعه آبی را آرزو میکند، یا یک نگاه به اهل و فرزندش را تمّنا مینماید، امّا توانی بر آن را ندارد و من از همه اینها در سلامت کاملم، تو را پس سپاس ای پروردگار توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ فِى ظُلُماتِ الْبِحارِ وَعَواصِفِ الرِّياحِ وَالْأَهْوالِ وَالْأَمْواجِ، يَتَوَقَّعُ الْغَرَقَ وَالْهَلاكَ، لَايَقْدِرُ عَلىٰ حِيلَةٍ، أَوْ مُبْتَلىً بِصاعِقَةٍ أَوْ هَدْمٍ أَوْ حَرْقٍ أَوْشَرْقٍ أَوْ خَسْفٍ أَوْ مَسْخٍ أَوْ قَذْفٍ، وَأَنَا فِى عافِيَةٍ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَا يَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآید، در تاریکیهای دریاها و تندبادها و در دل هراسها و امواج در حالیکه انتظار غرق شدن و هلاکت را میکشد و توان چارهاندیشی ندارد، یا گرفتار صاعقه یا آوار یا آتشسوزی یا گلوگیر شدن لقمه یا فرو رفتن در زمین یا مسخ شدن یا اتّهام به امر نامشروع است و من از همه اینها در سلامت کاملم، پس تو را سپاس ای پروردگار توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده؛
إِلٰهِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ مُسافِراً شاخِصاً عَنْ أَهْلِهِ وَوَلَدِهِ، مُتَحَيِّراً فِى الْمَفاوِزِ، تائِهاً مَعَ الْوُحُوشِ وَالْبَهائِمِ وَالْهَوامِّ، وَحِيداً فَرِيداً لَايَعْرِفُ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدِى سَبِيلاً، أَوْ مُتَأَذِّياً بِبَرْدٍ أَوْ حَرٍّ أَوْ جُوعٍ أَوْ عُرْيٍ أَوْ غَيْرِهِ مِنَ الشَّدائِدِ مِمَّا أَنَا مِنْهُ خِلْوٌ فِى عافِيَةٍ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدای من چه بسیار بندهای که به شامگاه و بامداد در حال مسافرت و دوری از همسر و فرزند، سرگردان در بیشههای خشک، سرگشته در میان حیوانات وحشی و چهارپایان و حشرات آن هم بییاور و تنها، چارهای نمییابد و به راهی رهنمون نمیگردد، یا در آزار است از سرمایی سرد یا گرمایی سوزان، یا دچار گرسنگی یا برهنگی یا غیر اینها از سختیها و گرفتاریهایی که من از آنها در امانم و در سلامتی کامل از همه اینها بسر میبرم، پس تو را سپاس ای پروردگار توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَسَيِّدِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ فَقِيراً عائِلاً عارِياً مُمْلِقاً مُخْفِقاً مَهْجُوراً جائِعاً ظَمْآناً، يَنْتَظِرُ مَنْ يَعُودُ عَلَيْهِ بِفَضْلٍ، أَوْ عَبْدٍ وَجِيهٍ عِنْدَكَ هُوَ أَوْجَهُ مِنِّى عِنْدَكَ وَأَشَدُّ عِبادَةً لَكَ، مَغْلُولاً مَقْهُوراً قَدْ حُمِّلَ ثِقْلاً مِنْ تَعَبِ الْعَناءِ، وَشِدَّةِ الْعُبُودِيَّةِ، وَكُلْفَةِ الرِّقِّ، وَثِقْلِ الضَّرِيبَةِ، أَوْ مُبْتَلىً بِبَلاءٍ شَدِيدٍ لَاقِبَلَ لَهُ إِلّا بِمَنِّكَ عَلَيْهِ، وَأَنَا الْمَخْدُومُ الْمُنَعَّمُ الْمُعافَى الْمُكَرَّمُ فِى عافِيَةٍ مِمَّا هُوَ فِيهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلىٰ ذٰلِكَ كُلِّهِ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ؛
خدای من و آقای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالیکه تهیدست، بیچیز، عریان، نیازمند، پریشان، دچار هجران، گرسنه، تشنه و انتظار میبرد که چه کسی به او احسان میکند، یا چهبسا بنده آبرومندی که نزد تو از من آبرومندتر و عبادتش برای تو بیشتر است و درعینحال دچار غل و زنجیر و اسیر دست ستمگر است، بار سنگینی از خستگی و رنج و سختی بیگاری و دشواری بردگی و پرداخت وجه سنگین به اربابش بر او تحمیل شده است، یا شخصی که به بلای سختی گرفتار آمده و توان ایستادگی در برابر آن را جز به فضل تو ندارد، اما من مورد احترام دیگران و در نعمت و تندرستیام و گرامیام داشتهاند، از آنچه آن درمانده به آن گرفتار است در سلامت کاملم، پس تو را سپاس بر تمام این الطافی که به من بخشیدی ای توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده؛
إِلٰهِى وَ سَيِّدِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَىٰ وَأَصْبَحَ عَلِيلاً مَرِيضاً سَقِيماً مُدْنِفاً عَلىٰ فُرُشِ الْعِلَّةِ وَفِى لِباسِها يَتَقَلَّبُ يَمِيناً وَشِمالاً، لَايَعْرِفُ شَيْئاً مِنْ لَذَّةِ الطَّعامِ وَلَا مِنْ لَذَّةِ الشَّرابِ، يَنْظُرُ إِلىٰ نَفْسِهِ حَسْرَةً لَايَسْتَطِيعُ لَها ضَرّاً وَلَا نَفْعاً، وَأَنَا خِلْوٌ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ، فَلا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لَكَ مِنَ الْعابِدِينَ، وَ لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ، وَارْحَمْنِى بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدای من و آقای من و چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالیکه علیل، دردمند، بیمار است و در بستر بیماری و لباس ناخوشی افتاده و از درد به راست و چپ میغلتد و چیزی از لذّت خوراکی و آشامیدنی را درک نمیکند، با حسرت به خود مینگرد ولی بر دفع زیان و جلب نفعی توان ندارد و من در سایه جود و کرمت از همه اینها در آرامش هستم، پس معبودی جز تو نیست که توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از عبادتکنندگان قرار بده و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده و به من مهر ورز به حق رحمتت ای مهربانترین مهربانان؛
مَوْلاىَ وَسَيِّدِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ وَقَدْ دَنا يَوْمُهُ مِنْ حَتْفِهِ، وَأَحْدَقَ بِهِ مَلَكُ الْمَوْتِ فِى أَعْوانِهِ يُعالِجُ سَكَراتِ الْمَوْتِ وَحِياضَهُ، تَدُورُ عَيْناهُ يَمِيناً وَشِمالاً يَنْظُرُ إِلىٰ أَحِبَّائِهِ وَأَوِدَّائِهِ وَأَخِلَّائِهِ، قَدْ مُنِعَ مِنَ الْكَلامِ، وَحُجِبَ عَنِ الْخِطابِ، يَنْظُرُ إِلىٰ نَفْسِهِ حَسْرَةً لَايَسْتَطِيعُ لَها ضَرّاً وَلَا نَفْعاً، وَأَنَا خِلْوٌ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ، فَلَاٰ إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ، وَارْحَمْنِى بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ؛
مولایم و سرورم و چهبسا بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالیکه به مرگ نزدیک شده و فرشته مرگ در میان یارانش او را محاصره کرده است، در جستجوی درمانی برای سختیهای جان دادن و گردابهای آن است، چشمانش به راست و چپ میچرخد، به محبوبان و دوستان و یاران صمیمیاش مینگرد، از گفتار بازداشته و از خطاب محروم گشته و از روی حسرت بر خود مینگرد، بر دفع زیان و جلب سودی توان ندارد و من از همه اینها به جود و کرمت در آرامش هستم، پس معبودی جز تو نیست، پاکی تو که توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده و به حق مهرت بر من مهر ورز ای مهربانترین مهربانان؛
مَوْلاىَ وَسَيِّدِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ فِى مَضائِقِ الْحُبُوسِ وَالسُّجُونِ وَكُرَبِها وَذُلِّها وَحَدِيدِها تَتَداوَلُهُ أَعْوانُها وَزَبانِيَتُها فَلا يَدْرِى أَىُّ حالٍ يُفْعَلُ بِهِ، وَأَىُّ مُثْلَةٍ يُمَثَّلُ بِهِ، فَهُوَ فِى ضُرٍّ مِنَ الْعَيْشِ وَضَنْكٍ مِنَ الْحَياةِ يَنْظُرُ إِلىٰ نَفْسِهِ حَسْرَةً لَايَسْتَطِيعُ لَها ضَرّاً وَلَا نَفْعاً، وَأَنَا خِلْوٌ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرمِكَ، فَلَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَا يَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لَكَ مِنَ الْعابِدِينَ، وَ لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ، وَارْحَمْنِى بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
خدای من و آقای من، چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالیکه در تنگناهای زندانها و محبسها و با ناراحتی و خواری و در غل و زنجیر به سر میبرد و زندانبانها و دژخیمان او را دست به دست میگردانند، پس نمیداند با او چگونه رفتار خواهد شد و چگونه اعضایش بریده خواهد گشت، پس او در زندگانی در بدحالی سخت است و در نهایت تنگی و سختی است، با حسرت به خود مینگرد، بر دفع زیان و جلب سودی توان ندارد و من به جود و کرمت از همه اینها در امان هستم، پس معبودی جز تو نیست، پاکی تو که توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از عبادتکنندگان خویش و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده و به حق مهرت بر من مهر آر، ای مهربانترین مهربانان؛
سَيِّدِى وَمَوْلاىَ وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسىٰ وَأَصْبَحَ قَدِ اسْتَمَرَّ عَلَيْهِ الْقَضاءُ، وَأَحْدَقَ بِهِ الْبَلاءُ، وَفارَقَ أَوِدَّاءَهُ وَأَحِبَّاءَهُ وَأَخِلَّاءَهُ، وَأَمْسىٰ أَسِيراً حَقِيراً ذَلِيلاً فِى أَيْدِى الْكُفَّارِ وَالْأَعْداءِ يَتَداوَلُونَهُ يَمِيناً وَشِمالاً قَدْ حُصِرَ فِى الْمَطامِيرِ، وَثُقِّلَ بِالْحَدِيدِ، لَايَرىٰ شَيْئاً مِنْ ضِياءِ الدُّنْيا وَلَا مِنْ رَوْحِها، يَنْظُرُ إِلىٰ نَفْسِهِ حَسْرَةً لَا يَسْتَطِيعُ لَها ضَرّاً وَلَا نَفْعاً، وَأَنَا خِلْوٌ مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرمِكَ، فَلَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَايُغْلَبُ، وَذِى أَناةٍ لَايَعْجَلُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لَكَ مِنَ الْعابِدِينَ، وَ لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ، وَارْحَمْنِى بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
آقای من و مولای من، چه بسیار بندهای که به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالیکه سرنوشتش با سختی گره خورده و گرفتاری او را محاصره کرده و از دوستان و محبوبان و یاران صمیمی جدا افتاده است، شام کرد در حال اسارت، حقارت، خواری در دست کافران و دشمنان، او را دستبهدست به راستوچپ میگردانند، در سیاهچالها زندانی شده و با غلوزنجیر سنگین گشته، از روشنی دنیا و نسیمش چیزی نمیبیند، با حسرت به خود مینگرد، بر دفع زیان و جلب سودی توان ندارد و من از همه اینها به جود و کرمت در آرامش هستم، پس معبودی جز تو نیست، پاکی تو که توانای شکستناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از عبادتکنندگان خویش و بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده، به حق مهرت بر من مهر آر، ای مهربانترین مهربانان؛
وَعِزَّتِكَ يَا كَرِيمُ لَأَطْلُبَنَّ مِمَّا لَدَيْكَ، وَلَأُلِحَّنَّ عَلَيْكَ، وَلَأَمُدَّنَّ يَدِى نَحْوَكَ مَعَ جُرْمِها إِلَيْكَ يَا رَبِّ فَبِمَنْ أَعُوذُ ؟ وَبِمَنْ أَلُوذُ ؟ لَاأَحَدَ لِى إِلّا أَنْتَ، أَفَتَرُدَّنِى وَأَنْتَ مُعَوَّلِى وَعَلَيْكَ مُتَّكَلِى،
و به حق عزّتت ای کریم، هر آینه از تو درخواست میکنم آنچه از عطایا را که نزد تو است و دراینباره بر تو اصرار میورزم و دستم را با جرمی که نسبت به تو دارد، بهجانب آستانت دراز میکنم، پس به که پناه ببرم؟ و به که رو کنم؟ کسی را جز تو ندارم، آیا مرا از درگاهت میرانی درحالیکه تنها تو تکیهگاه منی و توکلّم تنها بر تو است،
أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى وَضَعْتَهُ عَلَى السَّماءِ فَاسْتَقَلَّتْ، وَعَلَى الْأَرْضِ فَاسْتَقَرَّتْ، وَعَلَى الْجِبالِ فَرَسَتْ، وَعَلَى اللَّيْلِ فَأَظْلَمَ، وَعَلَى النَّهارِ فَاسْتَنارَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَقْضِىَ لِى حَوائِجِى كُلَّها، وَتَغْفِرَ لِى ذُنُوبِى كُلَّها صَغِيرَها وَكَبِيرَها، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ ما تُبَلِّغُنِى بِهِ شَرَفَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛
از تو درخواست میکنم به نامت که چون بر آسمان نهادی پابرجا شد و چون بر زمین گذاردی آرام گرفت و چون بر کوهها گذاشتی استوار گشت و چون بر شب نهادی تاریک شد و چون بر روز قرار دادی روشنی گرفت، [خدای من] از تو میخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و همه نیازهای مرا برآورده سازی و همه گناهان کوچک و بزرگم را بیامرزی و روزیام را گسترده سازی، روزیای که مرا با آن به شرف دنیا و آخرت برسانی، ای مهربانترین مهربانان؛
مَوْلاىَ بِكَ اسْتَعَنْتُ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَعِنِّى، وَبِكَ اسْتَجَرْتُ فَأَجِرْنِى، وَأَغْنِنِى بِطاعَتِكَ عَنْ طاعَةِ عِبادِكَ، وَبِمَسْأَلَتِكَ عَنْ مَسْأَلَةِ خَلْقِكَ، وَانْقُلْنِى مِنْ ذُلِّ الْفَقْرِ إِلىٰ عِزِّ الْغِنىٰ، وَمِنْ ذُلِّ الْمَعاصِى إِلىٰ عِزِّ الطَّاعَةِ، فَقَدْ فَضَّلْتَنِى عَلىٰ كَثِيرٍ مِنْ خَلْقِكَ جُوداً مِنْكَ وَكَرَماً، لَا بِاسْتِحْقاقٍ مِنِّى .
آقای من از تو یاری خواهم، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا یاری ده و به تو پناه جستم پس پناهم ده و مرا با طاعت خود از طاعت بندگانت بینیاز کن و به خواهش خویش از خواهش خلق مستغنیام گردان و از خواری تنگدستی به عزّت توانگری و از ذلت گناه به عزّت طاعت دگرگون ساز، همانا تو مرا بر بسیاری از مردمان برتری دادی، نه از روی شایستگی من، بلکه از روی جود و کرمت،
إِلٰهِى فَلَكَ الْحَمْدُ عَلىٰ ذٰلِكَ كُلِّهِ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِينَ.
خدای من تو را سپاس بر همه این عطاها، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا قرار بده بر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران.
سپس به سجده برو و بگو:
سَجَدَ وَجْهِىَ الذَّلِيلُ لِوَجْهِكَ الْعَزِيزِ الْجَلِيلِ، سَجَدَ وَجْهِىَ الْبالِى الْفانِى لِوَجْهِكَ الدَّائِمِ الْباقِى، سَجَدَ وَجْهِىَ الْفَقِيرُ لِوَجْهِكَ الْغَنِيِّ الْكَبِيرِ، سَجَدَ وَجْهِى وَسَمْعِى وَبَصَرِى وَلَحْمِى وَدَمِى وَجِلْدِى وَعَظْمِى وَما أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّى لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِينَ .
سجده کرد روی خوارم برای ذات عزیز بزرگت، سجده کرد روی فرسوده فانیام و برای ذات همیشگی ماندگارت، سجده کرد روی پیوسته به تهیدستیام برای ذات بینیاز بزرگت، سجده کرد رویم و گوشم و چشمم و گوشتم و خونم و پوستم و استخوانم و همه آنچه زمین از بار وجود من برداشته در برابر پروردگار جهانیان.
اللّٰهُمَّ عُدْ عَلىٰ جَهْلِى بِحِلْمِكَ، وَعَلىٰ فَقْرِى بِغِناكَ، وَعَلىٰ ذُلِّى بِعِزِّكَ وَسُلْطانِكَ، وَعَلىٰ ضَعْفِى بِقُوَّتِكَ، وَعَلىٰ خَوْفِى بِأَمْنِكَ، وَعَلىٰ ذُنُوبِى وَخَطاياىَ بِعَفْوِكَ وَرَحْمَتِكَ يَا رَحْمٰنُ يَا رَحِيمُ؛
خدایا بر نادانی من به بردباریات و بر تهیدستی من به توانگریات و بر خواری من به عزّتت و سلطنتت و بر ناتوانی من به تواناییات و بر ترس من به ایمنیات و بر گناهان و خطاهای من به گذشتت و رحمتت بنگر ای بخشندهی مهربان؛
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَدْرَأُ بِكَ فِى نَحْرِ فُلانِ بْنِ فُلان، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهِ فَاكْفِنِيهِ بِما كَفَيْتَ بِهِ أَنْبِياءَكَ وَأَوْلِياءَكَ مِنْ خَلْقِكَ وَصالِحِى عِبادِكَ مِنْ فَراعِنَةِ خَلْقِكَ، وَطُغاةِ عُداتِكَ، وَشَرِّ جَمِيعِ خَلْقِكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ، إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، وَحَسْبُنَا اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ.
خدایا! من به مدد تو سینهی سخت دشمنم فلان پسر فلان را دفع میکنم و از شرّ او به تو پناه میآورم، پس مرا از گزند او کفایت کن بدانسان که کفایت کردی پیامبران و اولیا و بندگان شایستهات را از گزند فرعونها و دشمنان سرکشت و از شرّ همه خلقت به مهرت، ای مهربانترین مهربانان، همانا تو بر هر چیز توانایی و خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی است.
انتهای پیام/4028/
منبع: آنا
کلیدواژه: ماه مبارک رمضان ماه رمضان 99 مناجات نامه ار ح م ن ى ب ر ح م ت ک من از همه این ها أ ن ا ف ى عاف ی ة خدای من و آقای من توان ندارد و من دعای جوشن صغیر خود می نگرد ل ا ن ف عا قرار بده آقای من ع ل ى ال ل ای ع ج ل ل ای غ ل ب ل ها ض ر ا س ب حان ک ب ج ود ک قرار ده ال ح م د اح م ین م و لاى من مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۴۲۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشکلات کارگران از سر راهشان برداشته شود
امام جمعه قزوین گفت: باید کاری کنیم کارگران و خانواده های آنها که درصد بالایی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، دلشان شاد باشد و از زندگیشان راضی باشند و مشکلات از سر راهشان برداشته شود. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین، آیتالله عبدالکریم عابدینی در خطبههای نماز جمعه که در مسجدالنبی (ص) قزوین برگزار میشود، اظهار کرد: یکی از جلوههای تقوای الهی شکر نعمتهای خداست، یعنی شکر آنچه را که خدا داده به جا بیاوریم، وقتی شکر را به جا بیاوریم، آن نعمت افزایش پیدا میکند.
وی ادامه داد: یکی از نعمتهای خدا، نعمت وجود ما آدمهاست، وجود ما نعمت خداست، اگر این وجود را در عبادت و بندگی به کار گرفتیم یعنی شکرش را به جا آوردهایم و خدا بر کرامت، عزت و آبرویمان میافزاید و بصیرتمان را افزایش میدهد، اگر هم وجودمان را در معصیت به کار گرفتیم و ناشکری کردیم، خدا نعمتهایش را تبدیل به نقمت میکند، پس همواره باید شکر نعمتهای خدا را به جا بیاوریم.
امام جمعه قزوین عنوان کرد: از جمله نعمتهای مهم خدا، مخصوصاً در عصر و نسل ما و در این دهههای اخیر و در این ماههایی که در آن زندگی میکنیم، شکستهای پیدرپی دشمنان قسمخورده خدا و مردم است، اینها شکر دارد، یک زمانی که اکنون در سالروز آن قرار داریم، آمریکا در ویتنام شکست خورد اما در خیلی از جاهای دیگر همچنان در حال جولان دادن بود، به برکت انقلاب اسلامی اتفاقات بزرگی افتاد، بعد از شکست آمریکا در ویتنام، آمریکا در ایران اسلامی طعم شکست را چشید.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: آمریکای تا دندان مسلح در مقابل حرکت، حضور، تظاهرات و راهپیمایی مردم ایران شکست خورد و هیمنه آمریکا شکسته شد و انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، آمریکا با همه قدرت و هیمنهاش تصور میکرد حالا که عراق را به تصرف خود در آورده، عراق یکی از استانها و ایالتهای آمریکا شده است اما دیدیم خدای متعال به برکت مقاومت مردم و به برکت رزمندگان عزیز اسلام، ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران و بسیج مردمی در دوران دفاع مقدس و بعد هم حرکت مردم عراق در مقابل سیطره آمریکا و بعثیها، خدا آمریکا را در عراق هم به شکست مفتضاحانه رساند.
وی خاطرنشان کرد: خودشان میگویند ما آمدیم چقدر در عراق هزینه کردیم اما مسلمانان با محوریت مقاومت اسلامی و ایران قدرتمند همه چیز را به دست گرفتند و آمریکاییها را از منطقه اخراج کردند و در عراق شکست را به خوبی به آنها چشاندند.
آیتالله عابدینی تأکید کرد: در افغانستان نیز شاهد شکست حقیقی آمریکا بودیم و بیشتر از این را هم شاهد خواهیم بود، مردم یمن گرسنه بودند و چیزی در اختیارشان نبود اما عربستان که با همراهی آمریکا جنگ نیابتی در آنجا راه انداخته بودند، این شکست را در یمن هم چشیدند.
خطیب نماز جمعه قزوین تصریح کرد: در لبنان، غزه، سوریه و در همه این صحنهها آمریکا و ایادی آمریکا یعنی داعشیها، به برکت مقاومت و استقامت بندگان خوب خدا طعم شکست و ذلت را چشیدند، منتظر شکستهای بیشتر آنها و انشاءالله پاک شدن منطقه از حضور دژخیمان آمریکایی و ایادی آنان هستیم.
وی یادآور شد: هفته معلم و سالروز شهادت استاد شهید علامه مطهری را در پیش داریم، رمزی از رموز شخصیت علامه مطهری را از زبان امام صادق (ع) بشنویم، امام (ع) فرمودند اینکه یک نفر عالم میشود، همه عالم شدن مربوط به آن کتابهایی که خوانده و آن اساتیدی که به او درس دادهاند و سالهایی که به مدرسه و دانشگاه رفته، نیست.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین اظهار کرد: خیلیها دانشگاه و مدرسه رفتهاند، خیلیها درس خواندهاند اما آنهایی که مطهری شدهاند خیلی نیستند، مطهری چه چیزی داشت که او را تبدیل به علامه مطهری کرد؟ اگر رمزهای اسرار وجودی شهید مطهری را دنبال کنیم، خیلی تماشایی است.
آیتالله عابدینی عنوان کرد: امام صادق (ع) در ادامه فرمود علم چیست؟ علم نوری است که خدا هر بندهای را بخواهد هدایت کند، نور علم را در درون این بنده قرار میدهد و چراغ علم را در درونش روشن میکند، آن چراغی که خدا روشن میکند نور و علم حقیقی و علم اثرگذار است.
وی بیان کرد: لذا اگر کسی یک مقدار از آثار شهید مطهری را مطالعه کند نمکگیر و علاقمند میشود، وقتی کتابهای شهید مطهری را میخوانیم، دیگر نمیتوانیم آنها را کنار بگذاریم، آنقدر که جاذبه معنوی دارد، این آثار هم عقل و منطق ما را اشباع میکند و پاسخگوی سؤالات عقل و منطق است، هم قلب و درون ما را راضی و قانع میکند. در ادامه فرمود اگر تو نیز طالب علم بودی، اول باید حقیقت بندگی را در جان خودت محکم کنی چرا که خداوند می خواهد بنده خودش را نورانی و عالم کند.
خطیب نماز جمعه قزوین ادامه داد: صداقت ما، امانت داری، محبت و برادری ما نسبت به بندگان خدا، اهمیت ما به نماز، انس و الفت با کلام خدا، حمایت از مظلومان و محرومان، کمک به مستضعفان و صله رحم نشان بندگی ماست و حضرت می فرمایند اگر می خواهید درون شما نورانی شود و از جانب خداوند صاحب علم شوید، ابتدا باید بندگی را ثابت کنید و سپس هر چه که آموخته اید را عمل کنید.
وی اضافه کرد: در روایات آمده است اگر بنده ای آن چیزی را که می داند را عمل کند، خداوند علم آن چیزی را که نمی داند را به او عنایت می کند، بنابراین باید به علم عمل کرد و از خداوند طلب علم کرد و بگوییم خدایا علم و دانش مرا افزایش بده تا خدا آن نور را بر قلب انسان بتاباند.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین بیان کرد: سالروز صدور فرمان هشت ماده ای مبارزه با فساد از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی را در این ایام داریم، اگر جامعه ای خدای ناخواسته به ربا، اختلاس و حرام خواری مبتلا شد، نمی تواند قرآنی شود.
امام جمعه قزوین تصریح کرد: خداوند فرمود «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» یعنی جز پاکان نمی توانند قرآن را درک کنند و قرآن فقط روی انسان های پاک اثر می گذارد و غیر از انسان های پاک کسی زمینه درک قرآن را ندارد.
وی عنوان کرد: بنابراین فساد نباید وجود داشته باشد و حلال خوری جدی باشد تا انسان لیاقت استفاده از کتاب، مکتب و معارف نورانی دین را داشته باشد. اگر رهبری مبارزه با فساد را جدی گرفتند، یعنی همه ما بسیج باشیم تا جامعه ای پاک داشته باشیم و زمینه پذیرش دین و قرآن در آن فراهم گردد.
آیت الله عابدینی با اشاره به سفر رئیس جمهور محترم به کشورهای پاکستان و سریلانکا گفت: این سفر برکات بسیاری داشت که یکی از مهمترین آنها در سفر به پاکستان، افزایش امنیت در مرزهای دو کشور خواهد بود و الحمدلله قدم های بلندی برای تقویت امنیت دو کشور برداشته شد.
خطیب نماز جمعه قزوین بیان کرد: در سفر رئیس جمهور به سریلانکا نیز غیر از مسائل تجاری و مبادلات مالی که زمینه تقویت آن فراهم شد، تولید فناوری و استفاده از متخصصان ایران در احداث سد و نیروگاه کمنظیر در سریلانکا از اتفاقات مهم بوده که آبرو و عزت مهندسان ایرانی را به نمایش گذاشت.
وی با تبریک روز کارگر و با تأکید بر اینکه مشکلات کارگران از سر راهشان برداشته شود، اظهار کرد: ما قدر کارگران را می دانیم و به تأسی از پیامبر (ص) دست کارگران را می بوسیم، باید کاری کنیم کارگران و خانواده های آنها که درصد بالایی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، دلشان شاد باشد و از زندگیشان راضی باشند و مشکلات از سر راهشان برداشته شود.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین تصریح کرد: پیامبر (ص) فرمودند کسی که برای لقمه حلالی که سر سفره خانواده خود میآورد، تلاش می کند مانند مجاهد در راه خداست و این نشان می دهد این کار تا چه حد حائز اهمیت است.
امام جمعه قزوین بیان کرد: رهبر معظم انقلاب فرمودند اگر این ملت بخواهند استقلال سیاسی را در مقابل سلطه گران عالم حفظ کند باید پایه های اقتصادی خود را محکم کند و بعد تأکید کردند رکن اساسی، کارگر است.
وی افزود: سالروز فتح اندلس را در این ایام داریم، دشمنان با حیله و نیرنگ این سرزمین را از مسلمانان پس گرفتند؛ مسلمانان در اندلس در اوج قدرت و شکوه بودند که آثار تاریخی آن دوران هنوز هم وجود دارد، دشمن نخواست عزت و اقتدار مسلمانان را ببیند و با نقشه فساد، بی حیایی، بی حجابی و بی بندوباری را در بین جوانان آن جامعه رواج داد.
آیت الله عابدینی افزود: همان مردم با حیا به بی حیایی روی آوردند و در نهایت تمام عزت و اقتدارشان فرو ریخت و دشمن بر آنها سیطره پیدا کرد. جا دارد از بانوانی که در امر حیا و حجاب زحمت می کشند قدردانی کنیم، از رییس کل دادگستری و همراهانشان، نیروهای انتظامی، بسیج مردمی و همه مردم با غیرتی که متوجه شدند برای عفاف و حجاب باید جدی باشند تشکر کنیم.
خطیب نماز جمعه قزوین بیان کرد: اینکه با رفتار همراه با احترام و کرامت، حتی با بانوانی که بد حجاب هم هستند بسیار ارزشمند و اثرگذار است و از آنها حمایت کردند تا مسیر درست را انتخاب کنند. از همه خواهرانی که حرف دلسوزان خودشان را شنیدند و رفتارشان را اصلاح کردند نیز قدردانی می کنم و اعتقاد داریم که عفاف و حجاب نشان استقلال، عزت و سربلندی، فرهنگ متعالی، پاکدامنی و پایگاه معنوی برای پرورش نسل های افتخارآفرین است و همه باید جامعه خودمان را جامعه ای آبرومندانه قرار دهیم.
آیتالله عابدینی عنوان کرد: در روز ایمنی حملونقل قرار داریم و روز شوراها را در پیش داریم، انشاءالله عزیزانی که در این عرصهها وظیفه دارند به وظایف خود به درستی عمل کنند و ما هم قدردان خادمان این عرصهها باشیم و برای آنها از خدای متعال عزت و سربلندی طلب کنیم.
امام جمعه قزوین بیان کرد: از خدای متعال ملتمسانه میخواهیم این درد و رنجی که هر روز چندین بار قلب بندگان خدا را میآزارد و این شرایط غمگین آوارگان و مردم مظلوم غزه را پایان دهد و به زودی پیروزی و نصرت نهایی به این مردم مظلوم عنایت کند و رژیم منحوس صهیونیستی را به شکست کامل برساند.
انتهای پیام/